حل مساله ابزاری برای کارآفرینی
نویسنده: زهرا گلیج (این مقاله در یک روزنامه اقتصادی چاپ شده است.)
بارها پیش آمده در کسب و کار با یک مشکلی مواجه شدیم و بسته به میزان بزرگی و کوچکی آن مشکل، تعارض یا تضاد احساسات مختلفی را تجربه کردیم. واکنش افراد و حتی جوامع به این موضوع متفاوتست و نوع واکنش تعیین کننده سطح بلوغ و میزان پیشرفت فرد یا جامعه است. در واقع مسائل و مشکلات عامل رشد و پیشرفت بشر است. برخی افراد در این موارد آشفته شده و به هم میریزند و برخی نیز عصبانی شده و به زمین و زمان ناسزا میگویند اما آنهایی برنده هستند که در این مواقع به جای توجه به مشکل ذهن خود را به سمت دیگری منحرف کنند و توجه خویش را از مشکل بردارند اما در عین حال که بر احساس خویش مسلطند و به هم نمیریزند در پی حل مسئله هستند یعنی مشکل را مسئله دیده و برای حل آن به فکر چارهاند و راه حل مساله را در دل آن میبینند. چون خداوند در قرآن وعده داده “انَ معَ العسرِ یسراً” همانا راه حل مشکل در درون آن است. سالها پیش که به ژاپن سفری داشتم از نزدیک این روحیه را در مردم ژاپنی دیدم کمی بیشتر که با فرهنگ مردم این کشور آشنا شدم دیدم رفتار حل مساله و بهبود وضعیت موجود به وضعیت مطلوب در مدیریت ژاپنی و حتی در لایههای زندگی مردم مشهود است. ژاپنیها تمایل دارند که به محض بروز مشکل خواه این مشکل در سیستم ظهور کند و یا به شکل یک حادثه و بلایای طبیعی خود را نشان دهد به جای یافتن مقصر بدنبال حل آن مساله باشند. آنقدر آن مشکل را ساده میکنند که هر بار بهتر یا بهبودیافتهتر از دفعه قبل باشد. همین رفتار بعدها که مطالعاتم را در خصوص باورها گسترش دادم متوجه شدم این رفتار از بینش و درک عمیقی مربوط است که ریشه فرهنگی دارد. باورهای قدرتمندی که در مورد مشکل در نگاه مردم ژاپنی وجود دارد آنها را به این سمت هدایت کرده است که فرصتهایی را ببینند که همان مشکل که برای جامعه دیگر تهدید و معضلی لاینهل است. قبل از اینکه به ارتباط کارآفرینی و حل مساله بپردازم میخواهم همین ابتدای نوشته یک درک مشترکی میان واژگان ایجاد کنم فرصت را همان مساله، چالش یا مشکل تعریف میکنم که در ادبیات کارآفرینی به دفعات از آن یاد میشود.
میخواهم کمی بیشتر در مورد رفتارهای مربوط به حل مساله توضیح بدهم. این رفتار در کارآفرینی هم قابل تعمیم است. وقتی ادبیات کارآفرینی را مطالعه میکنیم و رفتار کارآفرینان و واکنش آنها به فرصت را به دقت بررسی میکنیم. نظریهپردازان مختلف دیدگاه متفاوتی در مورد رفتار کارآفرینان در قبال فرصت دارند. نظریه پردازان حوزه کارآفرینی در مورد کارآفرینی دو نوع رویکرد دارند رویکرد خلق فرصت و رویکرد شناسایی یا کشف فرصت. همان طور که در طول این نوشته به رفتار جوامع و افراد کارآفرین به مشکل و مساله اشاره کردم و توضیح دادم که برخی از افراد یا جوامع نگاه بهبوددهندگی به مسائل یا فرصتها دارند این همان رویکرد شناسایی یا کشف فرصت است. اما تنها این نوع رویکرد و نگاه نسبت به کارآفرینی وجود ندارد رویکرد دیگری هم موجود است که نگاه تغییر بنیادین و پایهای به مسائل یا فرصتها دارد این همان رویکرد خلق فرصت است. برای درک بهتر این مفهوم مثالی برایتان میزنم. سالها بود که بشر برای حمل و نقل از موتورهای با سوخت فسیلی استفاده میکرد و میکند و هر بار با نگاه بهبود به سوخت قبلی، سوختهای بهتر و جدیدتری کشف شد مثلا موتورهای اولیه با اسب بخار حرکت میکردند بعدها سوختهای دیگری مانند بنزین، گازوئیل، گاز مایع و حتی سوختهای ترکیبی یا هیبریدی جایگزین سوخت قبلی شد. این همان رویکرد شناسایی فرصت در کارآفرینی است. اما با وجود بهبود موتورها با سوختهای فسیلی و هر بار جایگزینی سوخت بهتر هنوز مشکل آلودگی آب و هوا به جای خود باقیست و کشورها از مشکل آلودگی آب و هوا و نگرانی از تمام شدن سوخت و انرژی شکایت میکردند. چند سالی است که فردی به نام ایلان ماسک با نگاه پایهای به این مشکل جایگزینی خودروهای الکتریکی یا برقی را پیشنهاد کرده است و خودروهای برقی را وارد بازار نموده است. با این رویکرد خلق فرصت ایلان ماسک نگاه متفاوتی به این مساله داشت و به جای نگاه بهبوددهندگی که کمی وضعیت موجود را بهبود دهد. رویکرد تغییر بنیادین به سوخت باعث شد که موتورهای برقی جایگزین موتورهای با سوخت فسیلی شود و با این اتفاق مشکل آلودگی هوا و نگرانی اتمام سوخت فسیلی را برطرف کرد و با این کار خدمت بزرگی به جامعه انسانی انجام داد. این کارآفرینان در دنیا با رویکرد خلق فرصت دریایی از فرصتهای بعدی را برای دیگر کارآفرینان ایجاد میکنند.
بنابراین در رویکرد بهبودبخشی به مساله تنها نگاهشان به مساله، تغییر کمی بهتر وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب است. در مقابل این رویکرد، نگاه حل بنیادین به مساله وجود دارد که از بیخ و بن و ریشهای مساله را تغییر میدهد و پاسخی برای مساله مییابد که برای بشر لاینحل بوده و خود را از حل آن عاجز میدید. این رویکرد دوم گاهی باعث ویرانی کسب و کارهایی میشود که در مقابل تغییر ساختار قبلی مقاومت دارند و نمیتوانند خود را با آن تغییر هم جهت و هماهنگ کنند. چه فرصت را کشف و چه آن را خلق کنیم در واقع به خویش و جامعه خدمت کردهایم. حال کمی تامل کنیم که رویکردمان به مسائل اطرافمان چیست؟
