آخرین خبرها

خاطرات سفر به ژاپن فصل شانزدهم ـ اولين مصاحبه با پيشرو و حامي ترويج كسب و كار اجتماعي در ژاپن

 

خاطرات سفر به ژاپن فصل شانزدهم ـ اولين مصاحبه با پيشرو و حامي ترويج كسب و كار اجتماعي در ژاپن

امروز جمعه هشتم ژوئن سال 2012، مصادف با 19 خرداد 91 است. يك روز شگفت انگيز و خاص در روزهايي كه تاكنون در توكيو داشتم. اتفاقات جالبي امروز رخ داد. پروژه ام به قسمتهاي جدي رسيده است و از امروز مصاحبه‌هايي كه در پروژه در نظر گرفته بودم آغاز ميشود از زماني كه به توكيو رسيدم و فهرست كارآفرينان و فعالان اجتماعي ژاپني را دريافت كردم به آنان ايميل فرستادم و زمان مصاحبه را هماهنگ كردم. هيجان خاصي دارم مصاحبه امروزم در مقر اصلي شركت بزرگ NECبا آقايهيتوشي سوزوكيبود ايشان از پيشكسوتان كارآفريني اجتماعي در ژاپن هستند. قرار مصاحبه امروز من با آقاي سوزوكي ساعت 13:30 است. مسير را قبلا برآورد كرده بودم و نقشه مسير را داشتم. از هتل خارج شدم و به طرف ايستگاه مترو حركت كردم از ايستگاه يوتسويا به طرف دفتر مركزي شركت NEC رفتم. در حوالي شركت از يكي از خروجي‌هاي مترو خارج شدم و پس از چك كردن نشاني با محلي كه در آنجا حاضر بودم متوجه شدم هنوز از آنجا فاصله دارم. در همان حوالي از 2 پليس و يك آقاي ژاپني نشاني را جويا شدم آنها شركت را مي‌شناختند و چون شماره تماس دفتر را داشتم با آقاي سوزوكي تماس گرفتند و مرا به طرف ساختمان دفتر مركزي راهنمايي كردند يك كوچه را بايد طي مي‌كردم كه به يك ميدان ختم مي‌شد سمت چپ ميدان ساختمان عظيم شركت قرار داشت. ساختمان را پيدا كردم و وارد آن شدم با مسئول پذيرش هماهنگ كردم تا با آقاي سوزوكي تماس بگيرند و كارت ورود به عنوان مهمان را تحويل گرفتم. آقايي از كاركنان دفتر به آنجا آمد خود را معرفي كرد و از من دعوت كرد به محل جلسات و مكاني كه براي مصاحبه و جلسات طراحي شده بود بروم. به اتفاق به آن سمت حركت كرديم اين اتاق در همان طبقه همكف ساختمان قرار داشت. او شركت NEC را معرفي كرد درباره تاريخچه، اهداف، چشم انداز و برنامه‌‎هاي اخير شركت گفت. گويا آقاي سوزوكي در جلسه اي بودند و با تاخير مي‌رسيدند از حضور اقاي سوزوكي پرسيدم و اينكه جلسه مصاحبه‌ام به چه منظوري تنظيم شده است برايشان گفتم و گفتند آقاي سوزوكي با نيمساعت تاخير خواهد رسيد. وي تعدادي كاتالوگ براي معرفي شركت آورده بود كه به من داد. از همان ابتدا پس از معرفي شركت موضوع را به سمت بيان اهداف، اقدامات و كارهايي كه در شركت عظيم NEC در راستای مسئولیت اجتماعی بنگاهی (CSR) انجام مي‌شود، سوق داد.در همین حال که مشغول صحبت بودیم آقایی وارد شدند ایشان آقای سوزوکی بودند. او یک فرد بسیار تیز به نظر می‌آمد. بسیار روان صحبت می‌کرد که منظورش را به وضوح می‌شد متوجه شد. جلسه مصاحبه به سمت خوبی می‌رود و من از روند مصاحبه راضی بودم سوالات را یکی یکی از ایشان می‌پرسیدم. از صحبت‌هایش فهمیدم منشا ایده‌اش از سفرش به آمريكا شكل گرفته بود. آن زمان در آمريكا به خاطر جابجايي كارخانه‌ها از داخل آمريكا به خارج از اين كشور و در مناطق ديگر ميزان بيكاري زياد شده بود. همين امر باعث شد به فكر ايجاد ساختار جديدي در كسب و كارها بيفتند و شكل جديد را به صورت npo همه جا گسترش دهند دولت نيز قوانين حمايتي براي اين منظور در نظر گرفته بود. بعدها در دهه 1980 به بعد در ژاپن نيز اين اتفاق افتاد و دولت ژاپن اين ساختار جديد كسب و كارها كه براي كسب وكارهاي اجتماعي مطرح هستند را گسترش داده و با قوانين حمايتي مورد حمايت قرار داد سازمان‌هاي غير انتفاعي در ابتدا در ژاپن براي حل مشكل اشتغال تاسيس شدند. به همين ترتيب آقاي سوزوكي به سوالات من پاسخ روشني مي‌داد و بسياري از ابهاماتي و سوالاتي كه من در مورد نحوه شكل‌گيري ساختارهاي غير انتفاعي براي كسب و كار اجتماعي در ذهن داشتم برطرف شد. خوشبختانه مصاحبه را در ريكوردر ضبط كردم و طي روزهاي آتي آن را پياده سازي خواهم كرد. بسيار مصاحبه عالي و پرمحتوايي بود و بسيار آموختم. مصاحبه حدود دو ساعت طول كشيد و من بسيار از شنيدن مطالبي كه درباره منشا پيدايش كسب و كار اجتماعي در ژاپن آموختم خوشحال شدم. پس از مصاحبه از آقاي سوزوكي خواستم اطلاعاتي را درباره فعاليت‌هاي شركت در حوزه كسب و كار اجتماعي برايم ارسال كنند. اين شركت در راستاي مسئوليت اجتماعي خويش به ترويج كسب و كار اجتماعي و توسعه اشتغال در ژاپن پرداخته و به عنوان يكي از حاميان سازمان‌هاي غير انتفاعي آموزشي در ژاپن فعاليت مي‌كند.

پس از مصاحبه پرمغز و واقعاً عميقي كه با جناب سوزوكي از مديران ارشد شركتNEC و بنيان‌گذاران كسب و كار اجتماعي در ژاپن داشتم، در حالي كه عميقاً شاد و مسرور بودم از ايشان تشكر كردم و از ساختمان زيبا و بسيار باشكوه شركت NEC خارج شدم.

 

حوالي غروب ساعت 6 قرار بود يكي از ايرانيان مقيم توكيو به كتابخانه بنياد ژاپن بيايد. آقاي زيارت نيا سال‌ها در توكيو زندگي كرده و زبان ژاپني را به خوبي صحبت مي‌كند و با فرهنگ و جزئيات زندگي در اين كشور به خوبي آشناست وقتي ايشان را ديدم ابتدا يك موبايل به من دادند تا بقيه روزهاي اقامتم را با اين موبايل به راحتي سپري كنم. به من پيشنهاد كرد فوراً از هتل به يك جاي ديگر نقل مكان كنم چند گزينه براي اجراه كردن فضا به من پيشنهاد كرد. دلايلي كه برايم مطرح كرد مرا قانع كرد تا محل زندگيم را عوض كنم چون من در مركز توكيو زندگي مي‌كردم كه بسيار جاي گراني بود. توصيه كرد به سمت شرق يا غرب توكيو بروم تا هزينه‌ها كاهش يابد و گفت هر چقدر يك آپارتمان يا خانه اجاره‌اي دورتر از مترو باشد ارزانتر است همان موقع با دوستان ايراني ديگري كه در دانشگاه واسدا براي دوره دكترا درس مي‌خواندند تماس گرفت تا همگي يك نشست و دور همي داشته باشيم و با تشريك اطلاعات به هم كمك كنيم. در طبقه بالای بنياد ژاپن يك مکان ویژه برای جلسات وجود داشت همگي به آنجا رفتيم ايشان درباره ژاپني‌ها خيلي تعريف كرد و گفت در ژاپن مشتري در درجه اول است و خدمات رساني به مشتري بسيار مهم است و مثال جالبي زد كه اگر در رستوران ناگهان ظرفي از دست مشتري بيفتد و بشكند مهمان‌داران و خدمه به سراغ شما آمده و از شما عذرخواهي مي‌كنند و ظرف جديدي را با احترام به شما تقديم مي‌كند. خوردن يك پرس غذا همراه با اينترنت و نوشيدني سرد و گرم رايگان تا هر تعدادي كه دلتان خواست، خواهد بود. پس از يك گفتگوي جالب و آموزنده، آقاي ایرانی با مسئول هتل من تماس گرفتند و با ژاپني ازشون درخواست كردند كه من مي‌خواهم مكان هتل را تعويض كنم و دلايل قانع كننده اي برايشان آورد و مدير هتل هم پذيرفت و گفت بابت اين جابجايي هم هيچ هزينه اضافه اي نمي گيرد. شنيدن اين خبر مرا شاد كرد من نگران بودم چونبا هتل براي كل مدت اقامتم قرارداد بسته بودم و كل هزينه هتل را پرداخته بودم. با دوستان از کتابخانه خارج شديم و دوستان به سمت مترو رفتند و من به سمت هتلم راه افتادم. در مسير به اين فكر مي‌كردم كه ظرف دو سه روز بايد مكان اقامتم را تغيير دهم و از آنجا جابجا شوم. اين فكر براي من هيجان انگيز است چون من تغيير را خيلي دوست دارم و به آن خوشامد ميگويم اين اقدام من ريسك دارد و من تازه به اين محيط عادت كرده بودم و محيط اطرافم را به خوبي شناخته بودم. اما اين كار به هيچ وجه براي من دشوار نيست و از عادت كردن بيزارم و به طور عمدي هميشه تغيير و حتي يك بحران مصنوعي ايجاد مي‌کنم تا درگیر روزمرگی نشوم. کنجکاوی، اکتشاف و یادگیری و تغییر از جذابیت‌ها و علایق ذاتی من است. تغییر روحم را آرام می‌کند و باعث رشد من مي‌شود. من عاشق پيشرفت و رشد و پويايي هستم اين مسائل مرا به وجد مي‌آورد. با اين افكار به خيابان هتلم نزديك شدم هوا تاريك بود و باران مي‌باريد و من مملو از شادی و نشاط خاصی بودم. روزی پر کار و متنوع را گذرانده بودم. یک روز که برای من نقطه عطف حضورم در توکیو است تصمیم به تغییر بزرگ، برای تغییر مکان باید جای مناسبی را بیابم و قرارداد ببندم و آن مکان را اجاره کنم، وسایل مورد نیاز برای زندگی را بخرم و کلی تغییر را دوباره تجربه کنم. این تغییرات برای من جذاب است با وجود استرس زا بودن من این تغییر را دوست دارم چون در این سفر میخواهم به استقلال كامل دست پيدا كنم و با اين استقلال قدرت تصميم گيري ام را افزايش بدهم. به خودم اطمينان دارم از پس آن برخواهم آمد. به هتل رسيدم و لازمست استراحت عميقي داشته باشم تا بتوانم بهتر فكر كنم و روزهاي جديدي را در پيش رو دارم. به تغييرات جديد خوشامد مي‌گويم.

ادامه دارد…

az

همچنین بخوانید

خاطرات سفر به ژاپن فصل پانزدهم ـ روز قبل از مصاحبه با اولين كارآفرين اجتماعي ژاپني

خاطرات سفر به ژاپن فصل پانزدهم ـ روز قبل از مصاحبه با اولين كارآفرين اجتماعي ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *