خاطرات سفر به ژاپن فصل پانزدهم ـ روز قبل از مصاحبه با اولين كارآفرين اجتماعي ژاپني
امروز پنجشنبه 7 ژوئن است، مدتی است که در توکیو زندگی میکنم و خدا رو شکر راضی هستم تلاش میکنم هر روز موضوع تازهای یاد بگیرم و بهتر از قبل باشم همین روحیه را در مردم توکیو دیدم آنها بسیار پشتکار دارند و از انجام مسئولیت شانه خالی نمیکنند و آهسته و پیوسته در حرکتند. یادگیری مادام العمر و رشد و پویایی از ویژگی آنهاست. من نیز چنین ویژگیهایی دارم میخواهم هدفمندتر و بهتر از قبل عمل کنم. در زندگي واقعاً تلاش كردم و دست از مبارزه و جهد برنداشتم. اعتقاد داشته و دارم كه زحمات انسان همچون انرژي است و اين انرژيها هرگز از بين نميروند. فكر ميكنم نتايج تلاشهاي گذشته را گرفتم و هميشه از كمك كردن به ديگران لذت بردم. امروزه تعريف نيازمند با گذشته متفاوتست. كسي است نميداند چه ميكند و به راهنمايي و كمك فكري نياز دارد در عين حال انسان هوشمندي است و از هوشمندي و زكاوت برخوردارست موفق ميشود. موفقيت امروز موفقيت فكري است. ذهنم براي پذيرفتن ايدههای جدید در این زمینه باز است. شاید جرقهای به ذهنم برسد اما غیر از آن باید بدنبال گرفتن نمایندگی آموزشی از اینجا باشم.
رفتن به کتابخانه بنیاد ژاپن و کتابخانه محلی شین جیکو کار متداول و معمولی هر روزه من است. گاهی اوقات غروب هنگام برای گردش و خرید به خیابانها و مراکز خرید جدید میروم. به طور معمول روزانه 8 ساعت مطالعه و تمرکز بر کار پروژه دارم، حدود یکساعتی را زمان میگذارم مطالب جدیدی که در حوزه علاقمندی من است را سرچ کرده و دربارهاش مطالعه میکنم. گشت و گذار روزانه در مرکز شهر و خیابانها و مراکز تفریحی و دیدنی همین حوالی یا اطراف دانشگاه نیز از برنامههای روزانهام است. نوشتن خاطرات روزانه و برنامهریزی برای فردا، کارهایی است که به صورت روزانه انجام میدهم. در روزهای آتی قرار است مصاحبههایم با کارآفرینان ژاپنی آغاز خواهد شد این انتظار هیجان انگیز مرا به وجد میآورد.
امروز هم به کتابخانه بنیاد ژاپن رفتم. اولین کاری که کردم چک کردن ایمیلهایم بود این روزها به خاطر انتظار برای مصاحبه دائم باید آنلاین (برخط) باشم تا بتوانم اطلاعات هماهنگی با مصاحبه شوندگان را دریافت کنم. از قضا امروز هم ایمیلی از یکی از کارآفرینان اجتماعی ژاپنی داشتم که نشانی دقیق محل مصاحبه را برایم فرستاده بود. فردا با اولین کارآفرین مصاحبه دارم. فردا اولین مصاحبهام است که هیجان انگیز است برایم. سوالهای مصاحبه را برای این فرد از طریق ایمیل فرستادم. امروز دو کتاب از کتابخانه بنیاد ژاپن را چند روز پیش امانت گرفته بودم که یکی از آنها درباره فرهنگ ژاپن است و دومین کتاب با عنوان مدیریت نوآوری ژاپن است که این دومی را برای چند روز تمدید کردم. کتاب اول را خوانده بودم تنها بخشهایی از آن باقی مانده بود که در کتابخانه مطالعه کردم و سپس کتاب را تحویل دادم. از مقالاتی که درباره کارآفرینی اجتماعی خواندم با رویکرد سازمان در انگلیس است مقاله جالبی است. این مقاله را چندین بار خواندم بعد برداشتها و خلاصه مطالب را تهیه کردم تا در ادبیات موضوع پروژه استفاده کنم. یکی از کارهایی که اینجا انجام میدهم مطالعه زبان ژاپني است لغتهاي مهم و پركاربرد را مي نويسم. تلاش بر مطالعه دقیقتر و بهتر مقاله به ذهنم کمک کرده تا نظم منطقی پیدا کند.
قبل از سفر در ایران به دوستم مونا ایمیل فرستادم ایشان سالها در ژاپن زندگی میکرد و دوستان زیادی در ژاپن دارد او اطلاعات خوبی درباره فرهنگ ژاپن و آداب و رسوم و خلاصه هرچیزی که به من کمک میکرد تا زندگی آرامتر و موثرتر و بهتری داشته باشم. او ایمیل فردی ایرانی را به من داد که در ژاپن و در توکیو است و معمولا به ایرانیانی که در توکیو هستند و احیانا به کمک او نیاز دارند کمک میکند.
خاطرات ، سفر ،
استفاده از شبکههای اجتماعی بویژه فیسبوک در دنیا بسیار رایج است مخصوصاً در توکیو مردم بسیار از فیسبوک استفاده میکنند من هم صفحهای در فیسبوک دارم دوباره صفحه را فعال کردم و از طریق صفحه فیسبوکم برای ایرانیهای مقیم توکیو و چند انجمن در توکیو که از ایرانیهای مقیم توکیو تشکیل شده بود پیغام گذاشتم تا با آنها ارتباط بگیرم و اطلاعات بیشتری درباره توکیو و زندگی در این شهر کسب کنم.
از اهداف پروژه تحقیقم انجام 90٪ مراحل پروژه و تحقیق است. جمع بندی نهایی پروژه را به ایران موکول کردهام تا وقتی به ایران برگشتم آن را کامل کنم و برای استادم بفرستم. مسیر پروژه به خوبی پیش میرود. مسیر منطقی پروژه مشخص است و روش تحقیق تعیین شده و علت انتخاب این روش بدست آمده است. بعد از فعالیتهای مطالعاتیام در کتابخانه وسایلم را جمع کردم و از کتابخانه خارج شدم نوبت استراحت و خرید است. به فروشگاه 24 ساعته چسبیده به ساختمان بنیاد ژاپن رفتم و کمی خرید کردم و پس از کمی قدم زدن و رفتن به چند مغازه اطراف در خیابان یوتسویا به طرف هتل برگشتم در خیابان متنهی به هتل هم تعدادی مغازه کوچک قرار دارد میوه فروشی، خشکشویی، اتوشویی. این مغازهها را یکی یکی رد کردم و از کنار مدرسه شبانه روزی سر کوچه عبور کردم و به سمت هتل رفتم. از درب کشویی بیرون رد شدم و وارد ساختمان کوچک اما دنج هتل شدم مدیر هتل خانم جوان مهربان را دیدم با او سلام و احوالپرسی کردم و از راهروی باریک به طرف پلهها رفتم و به درب کشویی اتاقم انتهای پلهها رسیدم محیط هتل بسیار آرام و مملو از سکوت و بوی عود و ارکیده بود خیلی دل انگیز و آرامش بخش. وسایلم را روی زمین گذاشتم همه چیز را مرتب کردم و وسایل مصاحبه فردا را آماده کردم همه چیز برای مصاحبه با اولین کارآفرین اجتماعی ژاپنی آماده است فردا جمعه به شرکت بزرگ NEC خواهم رفت کارآفرین مورد نظرم در این شرکت کار میكند.
فردا يقيناٌ روز خاص و خوشحال كنندهاي است كاملاً مشتاقم كار اصلي پروژهام را شروع كنم.
ادامه دارد … .