آخرین خبرها

فصل چهارم – یک روز دیدنی در شهر و متروی توکیو

امروز روز دومی بود که من در توکیو بودم. قصد کردم امروز سراغ کافی نت بروم و چند جای دیدنی یوتسویا را ببینم. به علاوه می­خواستم با خانم ساتو دستیار پروفسور تانیموتو تماس بگیرم که اتفاقاً موفق شدم. قرار شد ساعت دو بعد ازظهر دانشگاه واسدا باشم. دفتر آقای دکتر طبقه یازدهم ساختمان دانشکده تجارت بود. از مسئول پذیرش هتل پرسیدم چگونه می­توانم به دانشگاه واسدا برسم وی گفت یا با اتوبوس می­توانی بروی یا با مترو، خط توزای ایستگاه واسدا. برای رسیدن به این مسیر ناچار بودم چند بار تغییر مسیر بدهم و خط عوض کنم از ایستگاه یوتسویا سنچومه که نزدیک هتل بود باید در یوتسویا که در نزدیکی همین ایستگاه واقع شده خط عوض می­کردم و سوار قطاری بشوم که به خط توزای متصل می­شود و از آنجا به ایستگاه واسدا برسم.

بعد از تماسی که با خانم ساتو گرفتم از همان هتل به ایران زنگ زدم و با خانواده صحبت کردم آنهم با هزینه بالا. از زمانی که به توکیو رسیدم در تلاش بودم تا موبایل تهیه کنم. با پرس و جوی فراوان از جند مرکز فروش موبایل و خط تلفن همراه متوجه شدم که به دلیل نداشتن Registration form نمی­توانستم موبایل بخرم. سیستم موبایل ژاپن با همه جای دنیا فرق می­کند و تنها مختص این کشور است در واقع از آن خط تلفن و حتی گوشی نمی­توان در خارج از ژاپن استفاده کرد. این موضوع در مورد ویندوز رایانه­ها هم صدق می­کند که کاملاً ژاپنی است. اینجا همه چیز ژاپنی است و آدم احساس خاصی دارد. پس از اینکه قرارم را با دستیار پروفسور تنظیم کردم. به دنبال یافتن کافی نت از هتل زدم بیرون. با دو سه نشانی که گرفتم رفتم در پی کافی نت. اما در آن منطقه کافی نتی نیافتم هرچند اینترنت در کافه تریاها و رستوران­ها و کافی شاپ­ها وجود دارد آنهم اینترنت رایگان Wifi که ناچاری یک فنجان قهوه سفارش دهی که کلی برای آدم آب می­خورد. بعدها جایی به نام فدکس یافتم که به ازای هر ده دقیقه حدود 250 ین باید پرداخت می­کردی. و هر یک دقیقه ای که به ده دقیقه اضافه می­شد نسبت قابل توجهی به رقم قبلی اضافه می­کرد که در مجموع بسیار گران تمام می­شد. به مغازه ­های اغذیه فروشی مسیر خیره شدم غذاهای متنوع و رنگارنگی توجه آدم را به شدت جلب می­کرد با انواع غذاهای گوشتی و دریایی که با سبزیجات مختلف تزئین شده بود. همان حوالی یک سوپرمارکت بزرگ طبقاتی به نام Marushin وجود داشت که قیمت محصولات و مواد غذایی ارزانتر از جاهای دیگر بود. در روزهای نخست تصور می­کردم قیمت این سوپرمارکت مناسب است در حالی که بعدها فهمیدم فروشگاه­ها و حراجی­های دیگری هست که بسیار ارزانتر است. موقع بازگشت از خیابان سمت راستی منتهی به هتل آمدم مغازه­های خشک شویی، رخت­شویی و چند مغازه کوچک میوه فروشی وجود داشت که میوه ­ها را دانه دانه می­فروخت.

SDC12124

پس از بازگشت به هتل و خوردن ناهار به سمت دانشگاه حرکت کردم آنهم از طریق مترو. نقشه متروی توکیو را تهیه کردم البته این تنها نقشه نبود خط دیگری هم در متروی توکیو وجود دارد که به جی آر معروف است در برخی از ایستگاه­ها این دو خطوط تلاقی می­کنند.

داشتم با خود فکر می­کردم که برای تهیه غذا باید چه کنم چون ترکیب بسیاری از مواد غذایی را نمی­دانم از مرغ و گوشت هم نمی­توان استفاده کرد بر خلاف دیگر کشورها غذاهای با نشان حلال هم وجود ندارد بنابراین بیشتر باید سبزیجات و ماهی مصرف کنم هنوز غذای آماده دارم. این سفر فرصت خوبی است تا من مدیریت هزینه ­ها را یاد بگیرم. محیط توکیو پیشرفته و پیچیده است و سازگاری با این پیچیدگی آدم را عوض می­کند. وقتی وارد مترو  می­شوی که همه جای آن با علامت و تابلو مشخص شده و حتی رنگ آمیزی جالب است همه جا نقشه هست انگار علائم با آدم حرف می­زنند. حتی مسیر حرکت و سمتی که باید حرکت کنی نیز مشخص است یک سمت پله نوشته شده به سمت بالا و سمت دیگر جهت رو به پایین را نشان می­دهد. با وجود شلوغی و ازدحام جمعیت آشفتگی ندیدم کسی، کسی را هول ­دهد به نظرم نظم فوق العاده ای اینجا حاکم است. حتی به جزئیات هم توجه کرده اند. فروش بلیط هم الکترونیک است.

SDC12120

اینجا بسیار به قانون احترام می­گذارند همه جا تمیز و مرتب است. توی قطار دیدم هر کسی مشغول کاریست کسی بیکار نبود و به ندرت دو نفر با هم حرف می­زدند مگر اینکه چند نفر باهم درباره موضوعی مشغول بحث بودند. اکثر افراد کتابی می­خواندند یا روزنامه یا چیزی می­نوشتند. تقریبا کسی نبود که مشغول کاری نباشد. مرتب بودن افراد، و آراستگی­شان به شدت جلب توجه می­کرد بسیار مرتب و رسمی لباس می­پوشند. تا اینجا راجع به مردم ژاپن و فرهنگ غنی این کشور و اما درباره دانشگاه در مطلب بعدی خواهم گفت.

ادامه دارد …

همچنین بخوانید

خاطرات سفر به ژاپن فصل شانزدهم ـ اولين مصاحبه با پيشرو و حامي ترويج كسب و كار اجتماعي در ژاپن

  خاطرات سفر به ژاپن فصل شانزدهم ـ اولين مصاحبه با پيشرو و حامي ترويج ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *