امروز روز دومی بود که من در توکیو بودم. قصد کردم امروز سراغ کافی نت بروم و چند جای دیدنی یوتسویا را ببینم. به علاوه میخواستم با خانم ساتو دستیار پروفسور تانیموتو تماس بگیرم که اتفاقاً موفق شدم. قرار شد ساعت دو بعد ازظهر دانشگاه واسدا باشم. دفتر آقای دکتر طبقه یازدهم ساختمان دانشکده تجارت بود. از مسئول پذیرش هتل پرسیدم چگونه میتوانم به دانشگاه واسدا برسم وی گفت یا با اتوبوس میتوانی بروی یا با مترو، خط توزای ایستگاه واسدا. برای رسیدن به این مسیر ناچار بودم چند بار تغییر مسیر بدهم و خط عوض کنم از ایستگاه یوتسویا سنچومه که نزدیک هتل بود باید در یوتسویا که در نزدیکی همین ایستگاه واقع شده خط عوض میکردم و سوار قطاری بشوم که به خط توزای متصل میشود و از آنجا به ایستگاه واسدا برسم.
بعد از تماسی که با خانم ساتو گرفتم از همان هتل به ایران زنگ زدم و با خانواده صحبت کردم آنهم با هزینه بالا. از زمانی که به توکیو رسیدم در تلاش بودم تا موبایل تهیه کنم. با پرس و جوی فراوان از جند مرکز فروش موبایل و خط تلفن همراه متوجه شدم که به دلیل نداشتن Registration form نمیتوانستم موبایل بخرم. سیستم موبایل ژاپن با همه جای دنیا فرق میکند و تنها مختص این کشور است در واقع از آن خط تلفن و حتی گوشی نمیتوان در خارج از ژاپن استفاده کرد. این موضوع در مورد ویندوز رایانهها هم صدق میکند که کاملاً ژاپنی است. اینجا همه چیز ژاپنی است و آدم احساس خاصی دارد. پس از اینکه قرارم را با دستیار پروفسور تنظیم کردم. به دنبال یافتن کافی نت از هتل زدم بیرون. با دو سه نشانی که گرفتم رفتم در پی کافی نت. اما در آن منطقه کافی نتی نیافتم هرچند اینترنت در کافه تریاها و رستورانها و کافی شاپها وجود دارد آنهم اینترنت رایگان Wifi که ناچاری یک فنجان قهوه سفارش دهی که کلی برای آدم آب میخورد. بعدها جایی به نام فدکس یافتم که به ازای هر ده دقیقه حدود 250 ین باید پرداخت میکردی. و هر یک دقیقه ای که به ده دقیقه اضافه میشد نسبت قابل توجهی به رقم قبلی اضافه میکرد که در مجموع بسیار گران تمام میشد. به مغازه های اغذیه فروشی مسیر خیره شدم غذاهای متنوع و رنگارنگی توجه آدم را به شدت جلب میکرد با انواع غذاهای گوشتی و دریایی که با سبزیجات مختلف تزئین شده بود. همان حوالی یک سوپرمارکت بزرگ طبقاتی به نام Marushin وجود داشت که قیمت محصولات و مواد غذایی ارزانتر از جاهای دیگر بود. در روزهای نخست تصور میکردم قیمت این سوپرمارکت مناسب است در حالی که بعدها فهمیدم فروشگاهها و حراجیهای دیگری هست که بسیار ارزانتر است. موقع بازگشت از خیابان سمت راستی منتهی به هتل آمدم مغازههای خشک شویی، رختشویی و چند مغازه کوچک میوه فروشی وجود داشت که میوه ها را دانه دانه میفروخت.
پس از بازگشت به هتل و خوردن ناهار به سمت دانشگاه حرکت کردم آنهم از طریق مترو. نقشه متروی توکیو را تهیه کردم البته این تنها نقشه نبود خط دیگری هم در متروی توکیو وجود دارد که به جی آر معروف است در برخی از ایستگاهها این دو خطوط تلاقی میکنند.
داشتم با خود فکر میکردم که برای تهیه غذا باید چه کنم چون ترکیب بسیاری از مواد غذایی را نمیدانم از مرغ و گوشت هم نمیتوان استفاده کرد بر خلاف دیگر کشورها غذاهای با نشان حلال هم وجود ندارد بنابراین بیشتر باید سبزیجات و ماهی مصرف کنم هنوز غذای آماده دارم. این سفر فرصت خوبی است تا من مدیریت هزینه ها را یاد بگیرم. محیط توکیو پیشرفته و پیچیده است و سازگاری با این پیچیدگی آدم را عوض میکند. وقتی وارد مترو میشوی که همه جای آن با علامت و تابلو مشخص شده و حتی رنگ آمیزی جالب است همه جا نقشه هست انگار علائم با آدم حرف میزنند. حتی مسیر حرکت و سمتی که باید حرکت کنی نیز مشخص است یک سمت پله نوشته شده به سمت بالا و سمت دیگر جهت رو به پایین را نشان میدهد. با وجود شلوغی و ازدحام جمعیت آشفتگی ندیدم کسی، کسی را هول دهد به نظرم نظم فوق العاده ای اینجا حاکم است. حتی به جزئیات هم توجه کرده اند. فروش بلیط هم الکترونیک است.
اینجا بسیار به قانون احترام میگذارند همه جا تمیز و مرتب است. توی قطار دیدم هر کسی مشغول کاریست کسی بیکار نبود و به ندرت دو نفر با هم حرف میزدند مگر اینکه چند نفر باهم درباره موضوعی مشغول بحث بودند. اکثر افراد کتابی میخواندند یا روزنامه یا چیزی مینوشتند. تقریبا کسی نبود که مشغول کاری نباشد. مرتب بودن افراد، و آراستگیشان به شدت جلب توجه میکرد بسیار مرتب و رسمی لباس میپوشند. تا اینجا راجع به مردم ژاپن و فرهنگ غنی این کشور و اما درباره دانشگاه در مطلب بعدی خواهم گفت.
ادامه دارد …