تصمیم گیری به سبک کارآفرینان
زهرا گلیج – این مقاله در روزنامه اقتصادی چاپ شده است.
سالها این سوال مطرح بوده که کارآفرینان چگونه تصمیم میگیرند؟ برای پاسخ به این سوال لازمست ابتدا بدانیم چه الگوهای تصمیم گیری وجود دارد و ترجیح و تمایل کارآفرینان بر کدامیک است؟ شیوه تصمیم گیری یا شیوه فکری بخردانه یا منطقی که از تحلیل و استدلال بدست میآید یکی از روشهای تصمیم گیری است. اما این روش چیست؟ فرد بر اساس موضوع تصمیم یا چیزی که میخواهد درباره آن انتخابی داشته باشد در ابتدا اطلاعاتی را جمع آوری میکند، جمع آوری اطلاعات از روشهای مختلفی میتواند باشد. به روش مصاحبه کردن با افراد باتجربه، از طریق جستجوی اطلاعات از اینترنت، مطالعه کتابخانهای، و سایر روشها که بتواند اطلاعات کافی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات را در اختیار ما قرار دهد با جمعآوری اطلاعات میتوان مساله را ساده کرده و گزینه جدید ساخت. در شیوه منطقی یا بخردانه با تقسیم مراحل گوناگون تصمیم گیری به سطوح گوناگون و تابع هم سعی میشود تا با رعایت یک قاعده یا فلوچارت مشخص در زمان روبرویی با مشکلات در مورد راه حلهای گوناگون تصمیم گیری شود. مراحل الگوی تصمیم گیری منطقی یا بخردانه عبارتند از:
- روشن بودن مساله
- شناخت راه حلها
- مشخص بودن اولویتها
- ثبات اولویت
- نداشتن محدودیت زمانی یا هزینه
- بالاترین بازده
روش دوم تصمیمگیری بر اساس شهود است، یعنی فرد براساس الهامات قلبی و حس شهودیاش که در اغلب مواقع از دانش و تجربیات قبلی برمیآید تصمیم میگیرد. کارآفرینان افرادی هستند که عمدتاً براساس شهود تصمیم میگیرند. سايمون بيان مي دارد كه اگرچه تصميم گيري بر پايه شهودي، منطقي نيست غير منطقي هم نيست. بلكه اين نوع تصميم گيري بر اساس تجربيات گذشته در موقعيتهاي مشابه استوار است. ميتوان گفت كه اين نوع تصميم گيري منطقي نيست اما قياسي است. تصميم گيري شهودي بستگي به تصميم گيرندهاي دارد كه به دسته هاي مربوطه اطلاعات دسترسي دارد و آنها را به كار مي گيرد.
سايمون اظهار داشته كه بسياري از تصميمهاي سازماني را ميتوان ناشي از فرآيند شهودي مديران دانست. سايمون توجه زيادي به كار پيشين چستر بارنارد ميكند كه بين فرآيندهاي مديريت منطقي و غير منطقي تمايز قائل شد. بارنارد ميگويد تصميم گيرندگان اغلب مجبور مي شوند بدون داشتن فرصت براي جستجوي اطلاعات و مباحثه تصميمات سريعي اتخاذ نمايند. سايمون بيان مي دارد كه اگرچه تصميم گيري بر پايه شهودي، منطقي نيست غير منطقي هم نيست. بلكه اين نوع تصميم گيري بر اساس تجربيات گذشته در موقعيتهاي مشابه استوار است. مي توان گفت كه اين نوع تصميم گيري منطقي نيست اما قياسي است. تصميمگيري شهودي بستگي به تصميم گيرندهای دارد كه به دستههاي مربوطه اطلاعات دسترسي دارد و آنها را به كار مي گيرد. برای توصیف بهتر تصمیمگیری کارآفرینان در بخشی از کتاب مغز و قلب میخوانیم:
قلب گستردهترین ارتباط عصبی را با مغز دارد. تحقیقات اخیر تصویر متفاوتی از گذشته را به نمایش گذاشته است که در آن در واقع قلب تاثیری قابل توجه بر مغز اعمال میکند قلب، چیزی فراتر از یک تلمبه است، اندام حسی و مرکز پیچیدهی پردازش و کدگذاری اطلاعات است.
قلب سیستم عصبی درونی گستردهای دارد که در حد خود، با عنوان «مغز کوچک» توصیف میشود. مدارهای پیچیدهی مغز قلب با دارا بودن بیش از 40000 نورون، توانایی احساس، تنظیم و به یاد آوردن را به آن دادهاند. علاوهبر این مغز قلب دربارهی کنترل قلب و اثرگذاری بر مغز، تصمیم گیری خواهد کرد. از مهم ترین ویژگیهای کارآفرینان، توانایی تشخیص فرصت، خلاقیت، توانایی ادراک شهودی بالا، خطر پذیری و اشتیاق برای تغییر، است. وقتی پیشبینی نتیجه از راه ابزار منطقی دشوار است، کارآفرینان ابهامات را تحمل میکنند و به روش عملگرا با به کارگیری شهود خود به موقعیت نامعین پاسخ میدهند. قلب نقش مهمی در ادراک شهودی ایفا میکند. توانایی قلب در درک اطلاعات شهودی، بر ریتم قلب تاثیر میگذارد. در واقع، نقش قلب به عنوان منبع دانش است برخورداری کارآفرینان سریالی از قدرت شهودی، به آن معناست که آنها در تصمیمگیریهای کارآفرینانهی خود به طور عمده به ندای قلبشان گوش میدهند و تنها به تحلیلهای منطقی که مبتنی بر بررسیهای منطقی و عینی اسناد و مدارک مثبته است، اکتفا نمیکنند.